جدول جو
جدول جو

معنی درنگ خواستن - جستجوی لغت در جدول جو

درنگ خواستن
(پَ / پِ شُ دَ)
مهلت خواستن. متارکه خواستن:
گر ایدون که یک ماه خواهی درنگ
زلشکر سواری نیاید به جنگ.
فردوسی.
اگر خواهی از من زمان و درنگ
وگر جنگ خواهی بیارای جنگ.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ / پِ شُ دَ)
مهلت خواستن. استمهال. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به درنگی شود
لغت نامه دهخدا
استدعا کردن خواهش کردن از روی نیاز سوال کردن، تکلیف کردن حکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار